لباس جدید ...
پسر طلای من این روزا هر صبح لگد میزنه و دل مامانیش رو شاد میکنه ... الهی قربونش برم که عزیزه مامانیه ... دیروز صبح من که سرکار بودم مامان فهیمه و خاله نازنین و مادرجون با هم رفته بودن بیرون و برای پسر جیگر منم لباس خریده بودن و از ذوقشون عکسش رو توی واتس آپ برام میفرستن و میگن ببین چه لباسایی برای نی نی خریدیم .... قربون تو ریزه میزه خودم بشم ... اخ که وقتی که این لباسارو تنت کنیم چه جیگری میشی خوشگل مامانی ...